فعلا بی عنوان

....

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ فعلا بی عنوان خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

سلام خدمت دوستان عزیز

امیدوارم از مطالب این وب خوشتون بیاد 

نظر فراموش نشه

[ سه شنبه 15 مرداد 1398برچسب:,

] [ 19:8 ] [ Mahdi ]

[ ]

 

پسر بچه ای بسیار زود عصبانی می شد. پدرش جعبه میخی به او داد و گفت:

هر بار عصبانی شدی،میخی بر دیوار بکوب.

روز اول پسر بچه 37 میخ به دیوار کوبید. چند هفته گذشت تا اینکه پسرک  به تدریج آموخت که چگونه عصبانیتش را کنترل نماید. کم کم از تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار  کم  شد و پسرک  فهمید که......

 

بقیه در ادامه مطلب(جالبه بخون)


ادامه مطلب

[ جمعه 12 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:28 ] [ Mahdi ]

[ ]

         

[ جمعه 12 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:6 ] [ Mahdi ]

[ ]

 

کودکی به آسمان بارانی می نگریست و می گفت:...........

 

"خدایا گریه نکن"

بالاخره(یه روزی)

                                                       آدم های خوبی می شیم

 

 

[ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,

] [ 18:12 ] [ Mahdi ]

[ ]

                               

             پاییز


    

پاییز را دوست دارم

بخاطر شب های سرد و طولانی اش

بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام

بخاطر پیاده روی های شبانه ام

بخاطر بغض های سنگین انتظار

بخاطر اشک های بی صدایم

بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام . . .

                                        

 

[ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,

] [ 18:6 ] [ Mahdi ]

[ ]

عکس نوشته های دلنشین !

[ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,

] [ 17:56 ] [ Mahdi ]

[ ]

عکس نوشته های دلنشین !

[ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,

] [ 17:51 ] [ Mahdi ]

[ ]

عکس نوشته های دلنشین !

 

[ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,

] [ 17:49 ] [ Mahdi ]

[ ]

هوای شهربهاری ولی غم انگیز است
بهار اگر شمانباشی شبیه پاییز است
دلم هوای توکرده چرانمی ایی؟
ببین که کاسه صبرم ز غصه لبریز است
سلامتی وفرج آقاامام زمان"صلوات"

[ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:6 ] [ Mahdi ]

[ ]

به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند

 


دست کم میگیرند

 


درس ومشق خود را…

 


باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم

 


و نخندم اصلا

 


تا بترسند از من

 


و حسابی ببرند…

 


خط کشی آوردم،

 


درهوا چرخاندم...

 


چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید

 


مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

 


اولی کامل بود،

 


دومی بدخط بود

 


بر سرش داد زدم...
 
 
ادامه داستان رو حتما بخونید

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,

] [ 11:53 ] [ Mahdi ]

[ ]

[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:,

] [ 19:5 ] [ Mahdi ]

[ ]

پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.

آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد
و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید
نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید».
پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل
نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و


ادامه مطلب

[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:,

] [ 18:59 ] [ Mahdi ]

[ ]

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت.

با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه
افتاد.

بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.


ادامه مطلب

[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:,

] [ 18:55 ] [ Mahdi ]

[ ]

عکس نوشته های دلنشین !

[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:,

] [ 18:49 ] [ Mahdi ]

[ ]

عکس نوشته های دلنشین !

[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:,

] [ 18:45 ] [ Mahdi ]

[ ]

عکس نوشته های دلنشین !

[ دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,

] [ 11:9 ] [ Mahdi ]

[ ]

جانی ساعت ۲ از محل کارش بیرون آمد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.
چند رستوران گرانقیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود :”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”، جانی معطل نکرد و داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت:” ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,

] [ 11:3 ] [ Mahdi ]

[ ]

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی(ACTION) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!
.

.
چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!
.
.

.
رژیم اشغالگر صهیونیستی: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده......


ادامه مطلب

[ دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,

] [ 10:59 ] [ Mahdi ]

[ ]

داستان کوتاه زیبایدانه های قهوه

داستان کوتاه زیبای”دانه های قهوه”

“داستان کوتاه” و پندآموز دانه های قهوه یکی از بهترین داستان های کوتا به حساب میاد.امیدوارم لذت ببرید.

 

زن جوانی پیش مادر خود می‌رود و از مشکلات زندگی خود برای او می‌گوید و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حل مشکلاتش خسته شده است.

مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد. سپس توی اولی هویج ریخت در دومی تخم مرغ و در سومی دانه های قهوه. بعد از بیست دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد و


ادامه مطلب

[ دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,

] [ 10:44 ] [ Mahdi ]

[ ]

[ دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:,

] [ 17:22 ] [ Mahdi ]

[ ]

 

 

 .
خداوندا
خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم …
بارانی بفرست ، چتر گناه را دور انداخته ام !

 

[ دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:,

] [ 17:18 ] [ Mahdi ]

[ ]

[ دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:,

] [ 17:1 ] [ Mahdi ]

[ ]

ای بابا ، چرا پس نیومد این دوست جون من !! :X

aks-tanz (20)

[ دو شنبه 18 شهريور 1392برچسب:,

] [ 16:53 ] [ Mahdi ]

[ ]

 

 

 

[ سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

] [ 19:48 ] [ Mahdi ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه